دانلود نرم افزار اندروید روخوانی و روانخوانی متن محور
عنوان: نرم افزار اندروید کتاب قرآن را درست بخوانیم. سبکی متن محور در آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم
حجم: 12.6 مگابایت
توضیحات: ??کتاب قرآن را درست بخوانیم (سبکی متن محور و آسان در آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم)
سفارش اصل کتاب:
09139389478
@ketab_a_nazari
کتاب، دروازه ای به سوی گسترهی دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است.
… برای یک ملت خسارتی بزرگ است که افراد آن، با کتاب سر و کاری نداشته باشند و برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب، مأنوس و همواره در حال بهره گیری از آن، یعنی آموختن چیزهای تازه باشد.
… مردم ما، با کتاب، بیش از آنچه که امروز انس دارند باید انس بگیرند. کتابخوانی چیزی است که برای یک ملت، فریضه است؛ واجب و لازم است.
امام خامنه ای (حفظه الله)
می توان با خرید هر یک از کتابهای (قرآن را درست بخوانیم) و (نماز را درست بخوانیم) و اهداء آن به دیگران، به فرهنگ صحیحخوانی نماز و صحیح خوانی قرآن کریم، کمک کنیم.
در انتخاب تعداد جلد، از موارد زیر کمک بگیریم.
5 جلد، همنام با پنج تن آل عبا علیهم السلام.
14جلد، همنام با چهارده معصوم علیهم السلام.
72 جلد، همنام با هفتاد دو تن شهید کربلا.
110 جلد، همنام با نام امیرالمؤمنین علی علیه السلام به حروف ابجد.
114 جلد، همنام با صد و چهارده سوره قرآن کریم.
313 جلد، همنام با سیصد و سیزده یار امام زمان عجل الله تعالی.
6236 جلد، همنام با تعداد آیات قرآن کریم.
و...
با خرید هر یک از این کتابها با تخفیف مناسب، آن را به دیگران اهداء کنید. اگر خود قادر نبودید، پخش اهدائی آن را به ما بسپارید.
این کتابها در مساجد، هیأتها، حوزههای علمیه و... قابلیت پخش دارد تا دیگران بتوانند از آن بهرهوری کنند. ان شاء الله.
شماره تماس جهت کتب اهدائی: 09139389478
در پی حوادث اخیر فرانسه صورت گرفت:
نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
1393/11/1
http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=28731
بسم الله الرحمن الرحیم
إن الأحداث الأخیرة فی فرنسا وما شابهها فی بعض الدول الغربیة أقنعتنی أن أتحدّث إلیکم مباشرة.
أتحدّث إلیکم أیّها الأعزة دون أن اتجاهل دور والدیکم، لأنی أرى مستقبل شعبکم وأرضکم بأیدیکم، وأرى أن الإحساس بضرورة معرفة الحقیقة فی قلوبکم أکثر حیویة ووعیاً. وکذلک فإنی لا أخاطب الساسة والمسؤولین عندکم لأنی أتصور أنهم بعلمٍ ودرایةٍ منهم فصلوا درب السیاسة عن مسار الصدق والحقیقة.
حدیثی معکم عن الإسلام وبصورةٍ خاصةٍ عن الصورة التی یعرضونها عن الإسلام لکم.
قبل عقدین وإلى یومنا هذا، ای بعد انهیار الإتحاد السوفیتی تقریباً جرت محاولات کثیرة لإعطاء هذا الدین العظیم موقع العداء المخیف. وللأسف إن عملیة إثارة مشاعر الرعب والفزع والنفور واستغلالها لها ماضٍ طویلٍ فی التاریخ السیاسی للغرب.
لا أرید هنا أن أتعرض إلى ما یثیرون من أنواع الرعب فی قلوب الشعوب الغربیة وعند استعراضکم العابر للدراسات التاریخیة والنقدیة المعاصرة ستجدون کیف تؤنب الکتابات التاریخیة الأعمال الکاذبة والمزیِّفة للدول الغربیة تجاه سائر الشعوب والثقافات. إن تاریخ أوروبا وأمریکا یطأطئ رأسه خجلاً أمام سلوکه الإسترقاقی والإستعماری وظلمه تجاه الملوّنین وغیر المسیحیین. ثم انّ المؤرخین والباحثین لدیکم عندما یمرون على عملیات سفک الدماء باسم الدین بین البروتستان والکاثولیک أو باسم القومیة والوطنیة إبان الحربین العالمیین الأولى والثانیة یشعرون بالمرارة والإنحطاط.
وهذا بحد ذاته یدعو الى التقدیر؛ ولست استهدف من خلال استعادة قسم من هذه القائمة الطویلة جَلد التاریخ ولکنی أرید منکم أن تسألوا کل مثقفیکم ونخبکم لماذا لا یستقیظ الوجدان العام فی الغرب دائما إلا مع تأخیر عشرات السنین وربما المئات من السنین؟ ولماذا کانت عملیة النظر فی الوجدان العام تتّجه نحو الماضی البعید وتهمل الأحداث المعاصرة؟
لماذا نجدهم فی موضوع مهم من قبیل أسلوب التعاطی مع الثقافة والفکر الإسلامی یمنعون من تکوّن وعی عام لدیکم؟
أنتم تعلمون جیداً أن التحقیر و إیجاد حالة النفور والرهاب الموهوم من الآخرین تشکل أرضیة مشترکة لکل تلک الإستغلالات الظالمة. أرید الآن أن تسألوا أنفسکم لماذا استهدفت سیاسة نشر الرعب والنفور القدیمة الإسلام والمسلمین بقوة وبشکل لا سابقة لها؟ لماذا یتّجه نظام القوة والسلطة فی عالمنا الیوم نحو تهمیش الفکر الإسلامی وجرّه الى حالة الإنفعال؟
هل هناک مفاهیم وقیم فی الإسلام تزاحم برامج ومشاریع القوى الکبرى وما هی المنافع التی تتوخاها هذه القوى من وراء طرح صورة مشوّهة وخاطئة عن الإسلام. ولهذا فإن طلبی الأوّل منکم أن تتساءلوا وتتحروا عن عوامل هذا التعتیم الواسع ضد الإسلام.
الأمر الثانی الذی أطلبه منکم أن تقوموا کردِّ فعلٍ لسیل الإتهامات والتصورات المسبقة والإعلام السلبی وأن تسعوا لتکوین معرفة مباشرة ودونما واسطة عن هذا الدین. إن المنطق السلیم یقتضی أن تدرکوا حقیقة الأمور التی یسعون لإبعادکم عنها وتخویفکم منها فما هی وما هی أبعادها وحقیقتها؟
أنا لا أصرّ علیکم أن تقبلوا رؤیتی أو أیة رؤیة أخرى عن الإسلام، لکنی أدعوکم ألّا تسمحوا أن یستفید هؤلاء من الإدعاءات المرائیة للإرهابیین العملاء لهم وتقدیمهم لکم بإعتبارهم مندوبی الإسلام. علیکم أن تعرفوا الإسلام من مصادره الأصیلة ومنابعه الأولى. تعرّفوا على الإسلام عبر القرآن الکریم وسیرة الرسول الأعظم (صلّى الله علیه وآله وسلّم). وأودّ هنا أن أتساءل: هل راجعتم قرآن المسلمین مباشرة؟ هل طالعتم أقوال رسول الإسلام(صلّى الله علیه وآله وسلّم) وتعالیمه الإنسانیة والأخلاقیة؟ هل اطلعتم على رسالة الإسلام من مصدر آخر غیر الإعلام؟ هل سألتم أنفسکم کیف استطاع الإسلام ووفق أیة قیم طوال قرون متمادیة أن یقیم أکبر حضارة علمیة وفکریة فی العالم وأن یربی أفضل العلماء والمفکرین؟
أطالبکم ألّا تسمحوا لهم بوضع سدّ عاطفی واحساسی منیع بینکم و بین الواقع عبر رسم صورة سخیفة کاذبة عن الإسلام لیسلبوا منکم إمکانیة الحکم الموضوعی. والیوم حیث نرى أن أجهزة التواصل اخترقت الحدود الجغرافیة، علیکم ألّا تسمحوا لهم أن یحاصروکم فی الحدود الذهنیة المصطنعة، وإن کان من غیر الممکن لأی أحد أن یملأ الفراغات المستحدثة بشکل فردی ولکن کلاً منکم یستطیع هادئاً لتوعیة نفسه وبیئته أن یقیم جسراً من الفکر والإنصاف على هذه الفراغات.
إن هذا التحدی المبرمج من قبل لنوع العلاقة بین الإسلام وبینکم أنتم الشباب أمر مؤلم، لکن بإمکانه أن یثیر تساؤلات جدیدة فی ذهنکم الوقاد والباحث.
إن سعیکم لمعرفة الأجوبة على هذه التساؤلات یشکل فرصة سانحة لکشف الحقائق الجدیدة أمامکم، وعلیه یجب أن لا تفوتوا هذه الفرصة للوصول الى الفهم الصحیح ودرک الواقع دون حکم مسبق؛ ولعلّه من آثار تحملّکم هذه المسؤولیة تجاه الواقع، أن تقوم الأجیال الآتیة بتقییم هذه الفترة من تاریخ التعامل الغربی مع الإسلام، بألمٍ أقل زخماً ووجدانٍ أکثر اطمئناناً.
السید على الخامنئی
2015/01/21
مرکز پخش اصلی این کتاب کاربردی (پخش جزئی و کلی به تمام نقاط کشور):
قم، انتشارات سه نقطه 09127596129
دیگر مراکز پخش:
کرمان: 03432524229
سیرجان: 03442236466
بندرعباس: 07633352333
ارتباط با نویسنده:09139389478 ketabtalabe@chmail.ir
مقدّمه
قرآن کریم، قانون الهی و هدیهای آسمانی به جهانیان است. تنها کتاب حقیقى هدایت، برای تمام مردم، در همهی زمانها است. مرور زمان، جز بر تازگی و طراوتش نمیافزاید. گام اول برای دستیابی به حقایق زیبای این کتاب الهی، آشنایی با متن آن است. آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن، نیازمند قالبی صحیح، ساده و کاربردی است. تلاش ما در این کتاب، ارائهی چنین قالبی است.
اهداف کتاب
از قرآنآموز انتظار میرود پس از گذراندن دورهی آموزشیِ این کتاب و تمرین و تلاش مناسب:
1- قرآن کریم را با رسمالخط عثمانطه و رسمالخطهای ایرانی، به صورت نسبتاً روان و با رعایت نحوهی وقف بر آخر عبارات قرآنی، بخواند.
2- آداب تلاوت را رعایت نماید.
3- حمد و سوره و اذکار نماز را هم از نظر اعراب و هم از نظر تلفّظ حروفی که متفاوت با زبان فارسی هستند، به درستی قرائت نماید.
برخی از ویژگیهای کتاب
1- آموزش متنمحور؛ محور در ارائهی تمرینهای این کتاب، رجوع مستقیم به متن قرآن کریم است. در ادامه با این شیوه آشنا خواهید شد.
2- توجّه به رسمالخط¬های ایرانی پس از اتمام آموزش از روی رسمالخط عثمانطه؛ رسمالخط عثمانطه امتیازها و ویژگیهای خاصّی دارد. اگر قرآنآموز از ابتدا با این رسمالخط، خواندن قرآن کریم را فرا گیرد، به آسانی میتواند رسمالخطهای ایرانی را نیز بخواند. با توجّه به این دو نکته، این رسمالخط مبنای آموزش قاعدهها و اجرای تمرینها در این کتاب قرار گرفته است؛ البتّه پس از فراگیری قرائت از روی این رسمالخط، به موارد اختلافی آن با رسمالخطهای ایرانی -که تفاوت اندکی با هم دارند - و تمرین از روی آن نیز پرداختهایم.?
3- بیان سادهی قاعده ها؛ در بیان قاعدهها، از سادهترین عبارات استفاده شده است و به جای شرح و تفصیل آنها، بیشتر تمرینهای عملی و کاربردی از روی قرآن کریم مورد نظر بوده است.
4- آوردن نمونههای فارسی؛ در بسیاری از موارد، برای آموزش قاعده یا حرکتی، نمونههای فارسی آن آورده شده است. این کار در واقع گره زدن بحث با دارایی¬های علمی قرآنآموز است که میتواند تأثیر چشم گیری در درک مطالب داشته باشد.
5- عمومیّت این روش؛ این روش در عین سهولت، کاربردی بوده و برای همهی افراد قابل ارائه است.
6- بیان مهمترین کلیدهای لحن عربی و قواعدی که در صحیحخوانی قرائت نماز نقش دارند.
7- پرداختن به امر آداب تلاوت.
سخنی با مربّیان گرامی
1- قبل از آموزش، شایسته است قرآنآموزان را با اهمیّت فراگیری کتاب الهی آشنا سازیم.
2- برای دستیابی به اهداف روانخوانی، شایسته است تمرین و تکرار از روی متن قرآن را جایگزینِ شرح علائم و قواعد کنیم و درس را به صورت ساده بیان کنیم. قبل از شروع درس جدید، درسهای قبل را از روی قرآن مرور کنیم. قرآنآموزان را برای تمرین در منزل، تشویق و ترغیب نماییم.
3- انتخاب صفحهی تمرین در هر درس، متناسب با علامت تدریس شده و وفور آن در صفحه¬ی منتخب است.
4- بخشخوانی کلمات و عبارات، هدف آموزش این کتاب نیست. امّا میتواند ما را در دستیابی به مهارت پیوسته خوانی و روانخوانی آیات قرآن کریم کمک کند. بنابراین به این امر عنایت کافی داشته باشیم.
5- با توجّه به ظرفیت کلاس، درسهای ساده در یک جلسه و درسهای دارای محتوای سنگین، در دو جلسه تدریس و تمرین شود.
6- با توجّه به نکانی که در درس 23، پیرامون صحیحخوانی قرائت نماز بیان شده است، قرائت نماز قرآنآموزان را ارزیابی و تصحیح نمایید.
* در پایان خداوند را شاکرم که پس از چند سال، توفیق اتمام این اثر ناچیز را عنایت فرمود و همچنین از زحمات والدین گرامی و همسر فداکارم و نیز از تمام اساتید بزرگواری که در آشنایی حقیر با کلام الهی، تلاش کردهاند، تشکّر نموده و از درگاه الهی توفیق روزافزون ایشان را خواستارم.
امید است که عزیزان، جهت ارتقای اثر، بنده را از انتقادها و پیشنهادهای خود محروم نگردانند.
رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ / سوره بقره/127
ویرایش دوم، اربعین حسینی علیه السلام 1393- قم، عبدالرضا نظری
حضرت رسول - صلّی الله علیه و آله- :
آگاه باشید که هرکس قرآن بیاموزد و به دیگران یاد دهد و به احکام و دستورات آن عمل کند، من سوق دهنده و راهنماى او به سوى بهشت هستم.
یکى از حقوق فرزند بر پدر، تعلیم قرآن است. پدر وظیفه دارد نیکو خواندن قرآن را به فرزند بیاموزد و وسیلهی یادگیرى را براى او فراهم نماید.
(میزان الحکمة، ج 8، ص 75 و 76)
امام صادق علیه السلام:
قرائت قرآن را بیاموزید. به درستى که درجات بهشت به تعداد آیات قرآن مىباشد. در روز قیامت به قارى قرآن گفته مىشود، بخوان و او را یک درجه بالا مىبرند. هر آیهای که تلاوت مىکند یک درجه مقام او بالا مىرود. (اصول کافى، ص 408)
نگاه امام خامنه ای به درست خوانی قرآن کریم:
قدم اول برای عملِ کامل به قرآن، آشنایی با متن قرآن است.
در کشوری که بر اساس اسلام، اداره میشود، همهی مردم باید قادر به خواندنِ درستِ قرآن کریم باشند.
(قرآن کتاب هدایت در بیان امام خمینی (ره) و مقام معظّم رهبری «دام ظلّه»، ص 40 و 59)
قرآن آموزان عزیز!
امید است که با استفاده از کتاب قرآن را درست بخوانیم (سبکی متن محور و آسان در آموزش روخوانی و روان خوانی قرآن کریم، رسمالخط عثمان طه) و راهنمایی های آن، بتوانیم مشکلات روخوانی و روانخوانی خود را برطرف نماییم و قرآن را به طور صحیح قرائت کنیم.
تو وب گردی امشبم به یه داستان برخورد کردم، تا نگاه کردم دیدم خوندم و تموم شد. گفتم اینجا بزارمش شاید اون دختر خانومی که رفته دانشگاه و چادرش کرده تو کیفیش، یکم بهش...
حرف برای چادری شدنم زیاد دارم
چادر که سهل است، حرف برای نماز خوندن و عاشق خدا شدن هم زیاد دارم
خانواده ی من مذهبی ان، یعنی فقط مامان و بابام خیلی مذهبی ان،خواهر و برادراشون یه پله پایینترن و از اون به بعد کلا توی فک و فامیل ما حجاب معنایی نداره
سال اول دبستان بابام زور میکرد نماز بخونم. مامانم نماز خوندنو بهم یاد داد من از اول دختر لجبازی بود برعکس خواهرام یعنی اگه بابام می گفت الان شبه و شب بود،من می گفتم روزه و حاضر بودم هر کاری بکنم تا حرفمو ثابت کنم
شاید اگه بخوام خاطراتمو بدون سانسور بگم نتونین بزارینش توی وبلاگتون چیکار کنم سانسور کنم یا بدون سانسور؟؟
راستشو بخواین خیلی وقته خدا بهم اجازه نمیده درباره ی گناهای گذشتم حرفی بزنم، قربونه مهربونش بشم ، بهم میگه وقتی از گذشتت حرف میزنی میبینم چقدر زجر میکشی، دلم نمیخواد زجرتو ببینم
میبینین این خدای ماست
الانم اگه بخوام سانسور نکنم مطمئن باشین این میل به دستتون نمیرسه :)
هیچی دیگه رفتم دوم دبستان
بابام دیگه نماز صبح ها هم بیدارم میکرد
حالم از اذون گفتن های کله ی صبحش به هم میخورد
از بلند نماز خوندناش
از چراغ روشن کردناش و قرآن خوندناش
حتی از نماز شباش....
وقتی می دیدم با سرو صدا بیدارمون می کنه از هرچی نمازه بدم می اومد
مامانم همیشه بهم می گفت نمازو باید برا خدا خوند نه برای خلق خدا. منم وضو نمیگرفتم میرفتم چادر مینداختم روی سرم و الکی خم و راست میشدم
یه چند روزی گذشت تا اینکه بابام فهمید وضو نمیگیرم
از اون به بعد وقتی از دستشویی میومدم بیرون دست و صورتمو چک می کرد
خلاصه این شد جریان نماز نخوندنه من
چادر هم همینطور بود
چادر رو از وقتی یادم میاد روی سرم بود
برعکس خواهرم اینا که راهنمایی که بودن مامانم براشون چادر دوخت، چادر روی سرم بود اما پشت سرم حرکت می کرد
اوایل که بچه بودم.نه اینکه توی مهمونی درش بیارما نه فقط وقتی می رفتیم بیرون شهر اجازه داشتم درش بیارم
عادت داشتم بهش اما هیچوقت اعتقاد بهش نداشتم. باهاش مشکلی نداشتم اما هیچوقت احترامشو نداشتم، هر کاری میکردم که در شان چادر نبود . هیچی دیگه، زمان گذشتو من نماز نمی خوندم اما خوب بلد بودم ادای نماز خوندنو در بیارم
چهارده ساله شدم
با یه کوله باری از گناه
گناه هایی که هر لحظه از زندگیمو پر کرده بود
توی تموم اون سالها به خدا فکر میکردم
مثله بقیه ی آدما دعا میکردم که نمره هام خوب بشه
بابام منو دوست داشته باشه
مامانم برام لباس نو بخره
با خواهرام دوست باشم نه دشمن
و خیلی چیزای دیگه
اما هر بار که از خدا چیزی میخواستم بهش میگفتم واسه نماز نخوندن جوابمو نمیدی آره؟؟؟
هیچی دیگه کلی با خدا خوش و بش داشتم:)
دیدین این دخترای بد حجابو که بهشون میگن مگه مسلمون نیستی پس چرا حجاب نداری؟ میگن دلمون پاکه!! دقیقا تو همین مایه ها بودم
وظیفه ی خدا میدونستم همه حاجتامو بده اما خودم یه قدم برای خوشنودیش برنمیداشتم...
داشتم میگفتم سال سوم راهنمایی بودم یهو زد و ما رفتیم سوریه
اولین سفر خارج از کشورم بود
خب برای هرکس یه روزی یه جایی یه تلنگری وجود داره، مهم اینه که اون تلنگر رو که میبینیم و حس می کنیم فراموش نکنیم، نگیم ایشالله گربه س! باورش کنیم و دو دستی بچسبیمش
رفتم حرم حضرت زینب سلام کردم و دعا کردم برای درسام آخه به خاطر گناهام که سانسور کردم خیلی درسم ضعیف شده بود و کاری از دستم بر نمیومد
رفتم حرم حضرت رقیه
هنوز صحنه ای ک وارد شدم و ضریح مبارکشونو دیدم یادم نمیره
اون موقع ها حتی نمیدونستم حضرت رقیه کیه، حتی نمیدونستم دردونه ی امام حسین چه داغ دیده ایه چه گوهریه
...
تا اومدم سلام بدم
اشکام ریخت
ته دلم یه چیزی از بین رفت
انگار با اشکام پرده ی خشم و نفرتم از نماز هم پاک شد
لال شده بودم
فقط دهنمو باز کردم گفتم
باشه از این به بعد نماز میخونم
...
رفتم چسبیدم به ضریح مبارکشون و خوب برکت گرفتم
...
من نماز خون شدم
دقیقا از همون روز دیگه نماز خوندم
فقط یه بار نمازم رو به عمد قضا کردم
که حتما تعریف کردنش از حوصله ی شما خارجه
اما سریع توبه کردم و قضا شو خوندم
اما چادر کماکان مثل قبل روی سرم بود، روی سرم و رها شده پشت سرم
سال سوم دبیرستان یعنی بعد از سه سال و خورده ای از نماز خون شدنم خدا منو از توی منجلابی بیرون کشید که هیچکدوم از هم نوعای من نتونستن با تمام تلاش و کوشششون به این راحتی بیرون بیان
منجلاب هم همون سانسوراتیه که گفتم
زندگیم از این رو به اون رو شد
180 درجه تغییر کردم
خدا تازه داشت معنای جدیدی برام پیدا میکرد
خدا داشت باهام حرف میزد
نوازشم می کرد و دستمو میگرفت
دو سال گذشت
من کم کم داشتم به چادرم پایبند میشدم
چون احساس میکردم یه وسیله س تا خودمو بیشتر به خدا نزدیک کنم
یه وسیله س که منو از اطرافیانم متفاوت کنه
مخصوصا با رفتارهایی که من داشتم شاید چادر خیلی برام لازم بود
آخه شور و هیجان من دست خودم نبود
توی اتاقم میرفتم توی خودم اما توی جامعه بلند میخندیدم و شادی می کردم
چادر برام یه حفاظ نسبی بود
اما داشتم بهش علاقه مند میشدم
تا اینکه رفتم دانشگاه یادتونه میگفتم چقدر درسم بد بود؟؟ با ورودم به دانشگاه من شاگرد اول نه اما شاگرد چهارم یا پنجم بودم ، مخصوصا اکثر درسای تخصصیم نمره الف بودم تازه خانوادم داشتم نفس میکشیدن تا اینکه ترم دوم خدا بهم یه عالمه هدیه داد یه نعمت بزرگ داد یه سفر به کربلا یه سفر به مکه یه دوست خیلی خوب که کلی از پله های ترقیمو به اون مدیونم و یه هدیه ی کوچیک و دوست داشتنی
توی دانشگاه یاد گرفتم چادر ارزش داره نه اینکه دیگران برام دیکته کنن گفتم که آدم لجبازیم تا یه چیزی رو خودم به دستش نیارم، انجامش نمیدم؛ دخترا رو میدیدم که خیلی با شخصیتن، خیلی هم حجابشون کامله، اما سر کلاس آزمایشگاه وقتی روپوش میپوشن و چادرشونو در میارن پسرا یه جور دیگه نگاشون میکنن
میدیدم پسری که تا دیروز به خودش اجازه نمیداد بی پروا به دختره نگاه کنه حالا راحت میرفت جلو باهاش حرف میزد! نمیگم حرفای غیر درسی نه، اما همینقدر که براش پرده ها برداشته شده بود کافی بود
اونجا یاد گرفتم که اگه جلوی یه نفر چادر سرم کردم تا ابد باید جلوش چادرمو سرم کنم وگرنه با خودش فکر میکنه من ارزش چادررو نمی فهمم . این شد که من شدم بنیانگذار چادر سر کردن توی آزمایشگاه ها
وقتی بچه دیدن استادا چیزی بهم نمیگن یا اگه میگن من مجابشون میکنم، اونا هم از جلسه های بعدی یاد گرفتن چادرشونو سرشون کنن
اونجا فهمیدم که چقدر خوبه برای کاری که میکنیم ارزش قائل باشیم. اون دخترا واقعا خیلی خوب بودن اما میترسیدن استاد چیزی بهشون بگه یا شاید فکر میکردن همرنگ جماعت باید بشن، اما بعدا فهمیدن اگه به کاری که میکنن اعتقاد داشته باشن جماعت همرنگ اونها میشه
من همه ی هستیمو مدیون خدای مهربونمم
الانم دارم فوق لیسانسمو میگیرم با اینکه الان حجابمو مورد اهانت قرار دادن اما بازم با خودم میگم همون خدایی که چهار سال به من یاد داد چطور این حجابو حفظ کنم، الانم بهم کمک میکنه
نمی دونم حرفام به دردتون خورد یا نه.دلم می خواست منم ذره ای از دینمو ادا کنم آخه من تا ابد مدیون حضرت رقیه ام.
نون. کاف ارسال با ایمیلی
http://nasymzendgy.parsiblog.com/